هرگاه جامعه ای با بلند اندیشی ، جامع نگری ، رایزنی و مشورت با اهل نظر ، انجام اقدامات فرهنگی و اجتماعی و اتخاذ تدابیر روان شناختی بتواند در میان دانش آموزان نگرشی پویا و بازخوردی قوی و غنی نسبت به منزلت و مقام معلمی ایجاد کند ، شاهد احترام و تکریم فراوان نسبت به معلم خواهد بود. هم چنان که رهبر معظم انقلاب فرموده اند: « امروز همه باید احساس تکریم به معلمان را در فضای فرهنگی جامعه و در ذهن مردم بیش از پیش تشدید کنند ، چون تکریم نسبت به معلم و بزرگداشت او به معنی واقعی کلمه آثار بسیار مثبتی را در فرهنگ جامعه و تعلیم و تربیت باقی می گذارد » .
در این بخش به طور خلاصه به راه حل ها و راه کارهایی اشاره می کنیم که می توانند به خانواده ، مدرسه و جامعه کمک کنند تا ارزش مقام معلم را به خوبی بشناسانند و دانش آموزان را به احترام و اکرام نسبت به معلمان تشویق و ترغیب کنند .
الف) خانواده :
خانواده ها باید در تربیت فرزندان نقش بیش تری برعهده بگیرند و همه چیز را از مدرسه نخواهند . به علت تأثیر فراوان خانواده و فرهنگ آن بر تربیت فرد ، خانواده ها باید ارزش هایی چون احترام قائل شدن برای معلمان را در خانه آموزش داده ، با آموزش های مدرسه ای و جامعه هماهنگ و همخوان شوند . علاوه بر این خانواده ها می توانند در تبیین نقش و جایگاه معلم برای فرزندان خود نقش مؤثری داشته باشند . به طوری که دانش آموزان بیاموزند احترام ایشان به معلم به خاطر زحمت او برای آموزش علم است و ارزش علم آن قدر زیاد است که وظیفه دارند به آموزش دهنده آن احترام بگذارند .
ب) مدرسه :
1- آموزش مستقیم : ارزش های اخلاقی مانند مسئولیت پذیری ، احترام به حقوق دیگران ، همکاری ، صداقت ، شجاعت و مهارت های ارتباطی باید مانند سایر دروس به طور مستقیم در کلاس درس آموزش داده شوند .
2- آموزش مفاهیم و مصداق ها ، بسیاری از کودکان در بدو ورود به مدرسه درک روشنی از ارزش های اساسی ندارند . اینان حتی اگر بتوانند مفاهیم فوق را درک کنند ، غالبا قادر نیستند آن ها را به زندگی روزمره خود ارتباط دهند . لازمه پرورش اخلاقی کودکان این است که در درک این نوع مفاهیم و چگونگی تطبیق آنها با موقعیت های روزمره زندگی به آن ها کمک کنیم . به طور مثال وقتی احترام را توصیف کردیم ، فهرستی از رفتارهایی را که می تواند نشان دهنده احترام دیگران ، به خصوص معلم باشد ، در اختیارشان قرار دهیم .
3- آموزش ارزش ها به صورت ناخواسته : در مدرسه این نوع آموزش نتیجه آگاهانه یا نا آگاهانه نوع سازماندهی ، سازمان اداری و روابط اجتماعی درون مؤسسه آموزشی است . مثلا اگر با مدرسه ای مواجه باشیم که ارتباط بین مدیر ، معلمان و کارکنان آن با دانش آموزان و نیز با همدیگر توأم با احترام و اکرام است ، این رفتار ناخواسته بر دانش آموزان تأثیر می گذارد . البته این گونه آموزش ناخواسته و گذراست و دانش آموزان به صورت اتفاقی و بدون تأمل در گزینه های دیگر و پیامدهای آن یک ارزش را می آموزند .این نوع آموزش مطلوب و لازم است ، اما کافی نیست .نوع روابط حاکم بر مدرسه و معلمان می تواند استبدادی ، آزادمنشانه ، توأم با احترام ، یا همراه با تحکم و بی احترامی باشد . دانش آموزان از طریق پی گیری این روابط در مدرسه می توانند هر یک از این شیوه ها را فراگیرند .
4- نوع برخورد و ارتباط در کلاس : نتایج برخی از پژوهش ها نشان داده است که دانش آموزان در طول سال تحصیلی یا خارج از آن ، از رفتار معلمان خود این ارزش ها را یاد می گیرند : دوستی و صمیمیت یا دوری از مردم و فرو رفتن در خود ، مسئولیت پذیری یا مسامحه و سهل انگاری ، احترام به دیگران و ترغیب و تشویق آنان یا توهین به اشخاص و بی ارزش تلقی کردن فعالیت ها و عملکردشان .
5- آموزش از طریق اردوها و فعالیت های خارج از مدرسه :
مدارس و نهادهای آموزشی به طور کلی به تنظیم فعالیت های اجتماعی ، ورزشی و اردوهای تفریحی و علمی می پردازند . از طریق این فعالیت ها دانش آموزان را می توان با ارزش هایی چون همدلی ، مسئولیت پذیری ، احترام متقابل و ... آشنا کرد .
6- آموزش ارزش ها در خلال دروس مختلف : آموزش مواد درسی مختلف ، فرصت های متعددی برای آموزش ارزش ها فراهم می آورد . میزان کارایی تعلیم ارزش ها در درس های مختلف ، به میزان درک معلم او هدف آن درس بستگی دارد .
ج) معلمان :
برای معلمی ، باید افراد علاقه مند و کوشا انتخاب شوند براساس یک برنامه صحیح و دقیق علمی به کسب علوم ، فنون و ارزش های اخلاقی و اجتماعی پرداخته ، به معلمی مشغول شوند . معلمان باید برای حفظ شأن و منزلت معلمی کوشا باشند و عمل کردن به علم خود را فراموش نکنند تا بتوانند الگوی قابل احترامی برای دانش آموزان باشند . افزایش حقوق معلمان و ترفیع منزلت اجتماعی ایشان نیز کمک مؤثری در جلب توجه و احترام دانش آموزان به معلمان خواهد داشت . به هر حال معلمان باید از نظر علمی و اخلاقی در سطح بالایی بوده ، از هر جهت قابل احترام و تکریم باشند .
د) جامعه :
برای این که ارزش های والای فرهنگ خودی را دربرخورد با فرهنگ های دیگر از دست ندهیم باید با شناخت دقیق فرهنگ بومی و ساختن یک زیربنای فرهنگی مناسب ، همخوانی و همسازی آن با فرهنگ های دیگر را افزایش داده ، برخودباختگی غلبه کنیم .
بازگشت به تفکر خودی و فرهنگ ملی و بومی و تلاش به منظور پیوند نیازهای روزمره به زمینه های تاریخی ، فرهنگی و اجتماعی ، رمز موفقیت و دستیابی به استقلال فرهنگی و به دور ماندن از تأثیرات سوء و نامناسب فرهنگ های دیگر است . علاوه بر این جامعه با تأکید بر ارزش های مثبت فرهنگ و کناره گیری از نکات منفی آن می تواند علاوه بر گسترش فرهنگ خودی ، از تأثیرگذاری فرهنگ بیگانه بر آن جلوگیری کند . بدین ترتیب از تحقیر و تهدید فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی جلوگیری شده ، با پای بندی به ارزش های والای آن ، احترام و تکریم معلمان به عنوان یکی از مصداق های ارزشی این فرهنگ ، مانند گذشته ها در جامعه افزایش خواهد یافت .
ه) هماهنگی بیان همه نهادها :
هرگاه بین جامعه ، خانواده ، مدرسه و ... روابط مؤثر و مفید برقرار گردد و در رفتار آنان هماهنگی و همخوانی وجود داشته باشد ، دعوت به ارزش ها و پای بندسازی افراد به رعایت این ارزشها بهتر و مؤثرتر خواهد بود . درست مثل این که چند نفر یا چند گروه بخواهند تخته سنگ بزرگ و سنگینی را جا به جا کنند . بدیهی است اگر هرکدام در یک جهت ایستاده ، حتی از همه توان و نیروی خود برای جابه جایی آن استفاده کنند ، حداکثر کاری که انجام داده اند ، خنثی سازی نیروهای وارده از طرف گروه های دیگر است . اما اگر این گروه ها همه در یک جهت ایستاده ، توان و نیروی خود را از یک سمت بر آن وارد کنند ، تأثیر و توان آن ها. افزایش یافته ، سنگ به آسانی و سهولت جا به جا خواهد شد . احترام به معلم نیز اگر با همخوانی و همسویی همه. نهادهای تربیتی همراه باشد تأثیر بیش تر و فراوان تری داشته ، دسترسی به هدف را آسان تر خواهد کرد . مناسب است این هماهنگی بین همه نهادهای تربیتی ایجاد شود تا همه ارزش ها و از جمله احترام به معلم جایگاه اصلی خود را به دست آورند .
چرا دانش آموزان برای معلمان خود احترام قائل نیستند ؟
سوالی که اینجا مطرح می شود این است که به رغم همه ارزش و اعتباری که اسلام برای علم و معلم قائل است ، چرا از احترامی که دانش آموزان به معلم می گذاشته اند کم شده و روز به روز این احترام و اکرام کمرنگ تر می شود ، دلایل این کم توجهی فراوان است که در ذیل به بعضی از آن ها اشاره خواهیم داشت .
1- ارزشها در جامعه کمرنگ شده اند :
اگرچه جامعه امروز ایران ظاهرا جامعه ای مذهبی است ، اما ارزش و اعتبار بسیاری از فضیلت های اخلاقی در آن ، به ویژه در میان جوانان و نوجوانان ، کمرنگ شده است . دلایل این امر فراوان اند ، اما از آن جا که برشمردن آن ها بحث اصلی این نوشته را به انحراف خواهد کشاند ، فقط به نتایج این موضوع اشاره می کنیم . آنچه مسلم است این است که امروزه جوانان بسیاری ارزش ها را نادیده گرفته ، کسانی را که به رعایت آن ها می پردازند مورد تمسخر و ریشخند قرار می دهند . به عنوام مثال زمانی سلام کردن و احترام گذاشتن به بزرگترها ارزش به شمار می آمد ، ولی حالا دانش آموزانی که این ارزش ها را رعایت می کنند ، توسط دوستانشان متهم به خود شیرین کردن ، توسری خوردبودن و ... می شوند . به عبارت دیگر ، امروزه احترام به معلم در بین بسیاری از دانش آموزان امری بیهوده ، کم ارزش و کار دانش آموزان چاپلوس و خود شیرین کن است .
2- تعلیم ، شغل معلمان قلمداد شده است :
پیش ترها رعایت ادب و حفظ حرمت کلاس و معلم ارزشی بالاتر داشت ، اما در حال حاضر رعایت اصول اولیه ادب اجتماعی در مدارس جایگاهی ندارد و دانش آموزان نگاهی ابزاری به معلم دارند . آنان دلیلی برای احترام گذاشتن به معلم پیدا نمی کنند . به نظر آنان معلمان افرادی اند که پول می گیرند تا مطالب کتاب را به آن ها یاد بدهند و وظیفه دارند در هر شرایطی این کار را انجام دهند ، بنابراین احترام قائل شدن برای آن ها معنی ندارد . به بیان دیگر آن ها معتقدند وقتی کسی پول می گیرد تا کارش را انجام دهد ، احترام گذاشتن به او و تکریم و تعظیم او کاری بی معنی و بی فایده است .
3- خانواده ها در آموزش ارزش ها کم کاری می کنند :
کودک آیینه تمام نمای خانواده خویش است که هر خوبی و بدی و هر آن چه را که در آن جا می بیند و می شنود ، در خود منعکس می سازد . از این رو کوشش مادران و پدران در پرورش صحیح فرزندان از بزرگترین کارهاست .پرورش اخلاقی ، تنها در مدرسه ها صورت نمی گیرد ، بلکه باید با کودک از روز زبان گشودن و گفتار فهمیدن به تمرین پرداخت . پیداست که نخست از کسانی انجام این وظیفه را می خواهیم که با کودک زندگی می کنند و پیوسته با اویند . آنان با کردار ، گفتار و روش خود در کودک اثر می گذارند . بنابراین آموزش رعایت ارزشهای اجتماعی و اخلاقی باید از خانواده ها شروع شود و در مدرسه ادامه یابد . ولی متأسفانه بسیاری از والدین این ارزش ها را نادیده می گیرند و آموزش های کافی را به فرزندانشان نمی دهند . به سخن دیگر ، پایه آموزش اصول تربیتی و رفتارهای مناسب اجتماعی در خانواده نهاده می شود . اما متأسفانه در فضای فرزند سالارانه ای که وجود دارد ، فرزندان با ادب اجتماعی آشنا نمی شوند و نه تنها این اصول را در خانه رعایت نمی کنند ، بلکه در مدرسه نیز به آن توجهی ندارند ، یکی از این آداب ، احترام به معلم است . علاوه بر این ، از آن جا که در بسیاری از خانواده های امروزی فرزند سالاری حکمفرماست ، بسیاری از والدین در برخوردهایی که بین معلمان و فرزندانشان پیش می آید ، بدون توجه به حقیقت ، جانب فرزندانشان را می گیرند . این امر که معمولا با توهین و بی احترامی به معلم همراه است ، دیوار کوتاه و نازک احترام میان دانش آموزان و معلمان را فروریخته ، آنان را طلبکار معلمان جلوه خواهد داد . بدیهی است این گونه تربیت ، کم رنگ شدن احترام به معلم را به همراه خواهد داشت .
4- تغییرات جهانی ، فرهنگ های بومی را تهدید و تحقیر می کند :
جهان در هزاره سوم با شتابی تصاعدی شاهد شکل گیری تحولات و دگرگونی های عمیق در بسیاری از ابعاد است . این نو شدن تنها در ابزار و روش نیست بلکه اندیشه و نگرش انسان به خود و جهان اطراف نیز متحول می شود . ماهیت پیچیده و سرعت تحولات جهانی به گونه ای است که شتاب فزاینده این نو شدن با دهه های قبل قابل قیاس نیست . این شتاب تصاعدی نه در تغییرات ابزاری و فناوری که حتی در ماهیت انسانی نیز رخ می دهد و این تغییر سبب پیدایی تحولات تازه در نظام تعلیم و تربیت می شود . امروزه در بسیاری از نقاط جهان جوانان علیه جوامع سنتی در حال شورش اند و از همه نظر خود را از فرهنگ سنتی دور می دارند . مثلا با پوشیدن لباس های عجیب و غریب و شنیدن موسیقی خاص خود مشکل بزرگی در آموزش و پرورش پدید می آورند . آن ها خواستار دگرگونی عمیق در همه شئون زندگی اند . تأثیر این فرایند را در بسیاری از رفتارهای دانش آموزان می توان مشاهده کرد . بعضی از دانش آموزان ایرانی نیز به فرهنگ بومی و اسلامی خویش به دیده تحقیر نگریسته ، از پاسداشت بسیاری از ارزش های آن ، از جمله احترام گذاشتن به معلمان ، سرباز می زنند .
5- بین نهادهای مختلف تربیتی همخوانی وجود ندارد :
مسئولیت آموزش ارزشها وظیفه همه نیروهای تربیتی جامعه ، یعنی خانواده ، مدرسه و نهادهای گوناگون اجتماعی مانند نهادهای سیاسی ، اداری و تبلیغی است و ضروری است اهداف و فعالیتهای این نیروهای تربیتی با یکدیگر هماهنگ باشد تا فعالیت نهادهای اجتماعی در تقابل با تضاد با فعالیت های مدارس قرار نگیرد . تجربه نشان داده است که واگذاری آموزش ارزش ها به خانواده یا مساجد به تنهایی نتیجه مطلوب را به بار نمی آورد و از آن جا که مرجع و اساس رفتار دانش آموز ، معلم ، همسالان ، پدر و مادر و سایر افراد خانواده ، مدرسه و جامعه اند ، بنابراین ارزش ها باید توسط همه این نهادها آموزش داده شود تا عدم هماهنگی و همخوانی بین آن ها ، دوگانگی ،تشکیک ، تعارض و تضاد را در دانش آموزان ایجاد نکند . هماهنگی و همسویی عوامل اثرگذار در پرورش دانش آموزان بسیار مهم و تعیین کننده است .
6- شأن و جایگاه معلمی برای دانش آموزان تبیین نشده است .
همان گونه که می دانیم علت توجه بیش از اندازه اسلام به احترام و تکریم معلم ، ارزش و اعتباری است که برای علم و فواید آن قائل است . متأسفانه ارزش و جایگاه علم ، عالم و معلمی در هیچ جای نظام آموزشی به دانش آموزان تعلیم داده نمی شود . بدیهی است اگر دانش آموزان با فلسفه احترام به معلم و تکریم او آشنایی داشته ، از دلایل آن آگاه باشند ، با رغبت و تمایل بیش تری به این امر می پردازند . اما با کمال تأیف در هیچ دوره آموزشی مقام معلم ، اهمیت و اعتبار آن به خوبی و به طریق علمی همراه با فلسفه و بایدها و نبایدهای آن برای دانش آموزان تشیح نشده است تا آنان با پی بردن به اهمیت و اعتبار معلم در احترام و تکریم او کوشا باشند . علاوه بر این از آن جا که به علت سیاست های اشتباه و نادرست فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی امروزه ارزش پول ، دارایی و ثروت از علم و دانش بیش تر شده است ، دانش آموزان تمایل چندانی به علم و دانش و صاحبان آن ندارند .
7- وضع مالی معلمان مناسب نیست :
معلم باید قدر خود را بداند که مردم را از ظلمات جهل نجات می دهد و به آنان روشنایی می بخشد تا به حقایق عالم پی ببرند و در زندگی با علم و بینش پیش بروند و راه سعادت را در پیش بگیرند . لذا مستحق پاداش فراوان و اجر بسیار بزرگ است که حق او با پاداش مادی و دنیوی ادا نمی شود . به رغم این که حق معلم با پاداش های مادی ادا نمی شود اما بر جامعه است که زحمات او را پاس و مقام او را گرامی بدارد ، چرا که او آنقدر شأن و منزلت دارد که در ملکوت آسمان از او به عظمت یاد می کنند و بدون شک این بدان معنا نیست که اجتماع حقوق مادی او را نادیده بگیرد و از تهیه وسایل معیشت او غفلت نماید ، به طوری که اداره امور زندگی فکر او را مشغول کند و از اهدافش که همانند نشر علم و فضیلت و روشن کردن اذهان جامعه است ، باز دارد . متأسفانه حقوقی که به معلمان در همه سطوح پرداخت می شود باعث شده است که آنان وضع مالی نامناسبی در جامعه امروز داشته باشند و این امر تا حدودی بر جایگاه و شأن معلمی تأثیر منفی گذاشته است . به این معنی که معلمان از نظر مالی ، از طبقه متوسط یا ضعیف جامعه محسوب شده ، از نظر بسیاری از دانش آموزان شغل آن ها چندان قابل احترام نیست .
8- احترام ناشی از ترس از بین رفته است :
در گذشته بسیاری از دانش آموزان به علت عدم شناخت نسبت به معلم و سیستم آموزشی و تربیتی ، از معلمان ترسیده و نسبت به آنان احترام قائل بوده اند . هر چند این احترام ناشی از ترس از معلم و احیانا قدرت او در کارها بوده است اما نوعی احترام محسوب می شود که در بسیاری از دانش آموزان در زمان های گذشته وجود داشته است . امروزه با افزایش سطح آگاهی های مردم که به علت گسترش وسایل ارتباط جمعی و اطلاع رسانی صورت گرفته است ، دانش آموزان دریافته اند که معلمان نیز مانند آنان انسان هایی اند که در جامعه زندگی می کنند و مثل هر انسان دیگر می توانند کارهای درست و انسانی انجام داده ، یا مرتکب خطا و اشتباه شوند . بنابراین احترامی که ناشی از عدم آگاهی از حیطه وظایف و محدوده اختیارات و قدرت معلم بوده ، امروزه از بین رفته است .
9- بعضی از معلمان شأن معلمی را حفظ نمی کنند :
معلمی که برای تأمین معاش خود و خانواده اش علاوه بر خدمت موظف در محیط مدرسه مجبور می شود ساعت های متمادی به طور فوق العاده در مراکز آموزشی دیگر اشتغال دشاته باشد و با خستگی ذهنی و فکری صبح روز بعد وارد کلاس درس شود ، معلمی که برای گذران امور زندگی مسافر کشی می کند ، یا معلمی که دست به هر کاری می زند تا پول بیشتری به دست آورد ، نمی تواند معلم محبوب و مقتدری برای دانش آموزانش باشد . بدون تردید کارکردن عیب نیست و تلاش شرافتمندانه برای تأمین معاش همواره امری مقبول و پسندیده است ، لیکن اشتغال به هر کاری در شأن و منزلت معلمان نیست . لازم است معلم عظمت مقام خود را حفظ کند و خود را در اجتماع معزز و محترم بدارد ، برای نیل به این موقعیت باید رفتار او مطابق موازین علمی و مقام والایش باشد . هنگامی که معلم مراقب اعمال و رفتار خود باشد و کارهایش را بر وفق موازین عقلانی و انسانی انجام دهد ، بدون شک در شاگردانش تأثیر دارد و آن ها ضمن احترام به او از وی پیروی خواهند کرد . رهبر فرزانه انقلاب در یکی از سخنرانی های خود در دیدار با معلمان به این نکته ظریف اشاره کرده ، می فرمایند : « شما معلمان هم باید قدر خود را بدانید ، یعنی به معلم بودن اهمیت دهید . معلم بودن افتخاری فوق خیلی از چیزهاست . این که کسی افتخار کند معلم است و معلم بودنش را قدر بداند و برای تعلیم و تربیت تلاش کند ، یکی از بزرگترین ارزش های نظام اسلامی است » .
به عبارت دیگر از آن جا که شأن و منزلت معلمی توسط بعضی از معلمان حفظ نشده و آنان با انجام کارهایی دور از شأن معلمی ، از منزلت اجتماعی معلمان کاسته اند ، ارزش و اعتبار ایشان کاهش یافته ، میزان احترام و اکرام دانش آموزان نسبت به آنان کم شده است.
10- بسیاری از معلمان عمل به علم را فراموش کرده اند :
امیر مؤمنان فرموده اند : هر کس خود را پیشوا و الگوی مردم کند ، لازم است قبل از یاد دادن و راهنمایی دیگران نخست به تعلیم خود بپردازد و پیش از آن که دیگران را به زبان تأدیب کند باید به روش و عمل خود آنان را تأدیب نماید . کسی که خود را تعلیم می دهد و تربیت می کند سزاوار تکریم و احترام بیش تری از تعلیم می دهد و تربیت می کند سزاوار تکریم و احترام بیش تری از تعلیم دهنده و تربیت کننده مردم است و به قول آلکسیس کارل فقط کسانی مربی خوبی اند که به آن چه می گویند معتقد باشند و عمل کنند . بر این اساس معلمی موفق است که خود الگوی عملی فکری باشد که ارائه می دهد . شایسته نیست که معلم دانش آموزان را از خلق و خویی نهی کند ، در حالی که خود به آن مبادرت می ورزد ، یا از آنان بخواهد عملی را انجام دهند ، ولی خودش به آن اقدام نکند . در این حالت دانش آموزان به آموزش های او توجه نکرده ، او را انسانی دو رو به حساب می آورند که شایسته احترام و ادب نیست . طبق تحقیقاتی که پاره ای از روان شناسان انجام داده اند ، شاگردان در اکثر موارد از عمل معلم پیروی می کنند نه از گفته او . از آن جا که بسیاری از معلمان امروزی فقط اهل حرف اند و عمل به علم و دانشی که آموزش داده اند در ایشان مشاهده نمی شود ، توسط بسیاری از دانش آموزان مورد انتقاد قرار گرفته و از احترام به ایشان کاسته شده است .
11- رسانه های جمعی به معلمان نپرداخته اند :
رادیو ، تلویزیون ، مطبوعات و به طور کلی رسانه های جمعی در پایین آوردن ارزش و نقش معلمان در جامعه تأثیر داشته اند . از آن جا که این رسانه ها قدرت فراوانی در تغییر ذائقه فرهنگی ، علمی ، اقتصادی ، اجتماعی و اخلاقی هر جامعه دارند ، نکوداشت مقام معلم توسط آن ها می تواند اثر فراوانی بر جامعه بگذارد . متأسفانه در سال های اخیر هیچ یک از قهرمانان محبوب و موفق کارهای رادیویی و تلویزیونی یا مطبوعاتی ، معلم نبوده اند . دست اندرکاران این رسانه ها ترجیح داده اند که قهرمانان آن ها مهندس ، دکتر ، سرمایه دار و ... باشند . اگر هم در کاری به معلمان پرداخته اند چنان غیرتخصصی و به دور از واقعیت بوده است که کمکی به نکوداشت مقام معلم نکرده اند ، گویا معلمان در این جامعه هیچ تأثیر مثبت و جذابی ندارند .
یکی از روش های که برای رشد ارزش های اخلاقی دانش آموزان مطرح شده ، این است که یک بحران اخلاقی را بدون محدودیت از پیش تعیین شده به بحث بگذاریم.در این رویکرد، نقش معلم یا مربی یک نقش انتقادی است، معلم دانش آموزان را به مناظره کلامی تشویق می کند، بویژه طی مراحل اولیه گفت وگوی گروهی در همین فرایند بحث و مناظره گروهی، معلم باید قادر باشد تا براساس شناخت کاملی که از خصوصیات مراحل تحول اخلاقی کودکان دارد سطوح مختلف استدلال های اخلاقی را مستقر کند، معلم می تواند بر اساس ابهاماتی که در تعیین و تقسیم بندی دانش آموزان به مراحل اخلاقی در ذهن دارد سؤالات دیگری را برای آن دسته از دانش آموزانی که در وضعیت بینابینی و مبهمی قرار دارند، طرح کند تا با تصریح بیشتری به تراز استدلالی او بپردازند، نقش معلم یا مربی بسیار واجد اهمیت است، او نباید جلوتر از دانش آموزان گامی برداشته و یا استدلالی را پیش کشد، او فقط هدایتگر غیرمستقیم و تصریح کننده استدلال های کودکان برای بیان صحیح استدلال خودشان است.
اصول زیر در این نوع آموزش باید رعایت شود :
1- آموزش مفاهیم اخلاقی باید متناسب با قابلیت ها و ظرفیت های شناختی و سطح استدلال قضاوت اخلاقی دانش آموزان باشد.
2-آموزش مفاهیم اخلاقی باید در موقعیت های طبیعی و با استفاده از حوادث و رویدادها و مضامینی باشد که در نزد کودک از نظر ارتباط با زندگی روزمره او، فرهنگ و محیط او بیگانه و دور از واقعیت نباشد.
3-به کودکان فرصت داده شود تا به طور خود انگیخته رفتار مطلوب را مشاهده و تمرین کنند.
4-کودکان باید نسبت به رفتار اخلاقی که از آنان انتظار داریم شناخت کافی داشته باشند. معلمان باید در رفتار و الگوهای اخلاقی که قصد معرفی و آموزش به کودکان را دارند ثابت قدم باشند.
5-در ارائه الگوهای مورد تقلید کودک سعی کنیم مواردی را بگنجانیم که کودک خود به خودی به آنها نیاز دارد، زیرا کودکان از الگوهایی تقلید می کنند که در رفع نیازهای سنی و انگیزشی آنها مؤثر واقع شوند.
6-حد فراگیری مفاهیم اخلاقی هر کودک خود اوست. زمان و نیرویی که کودک در درونی کردن مفاهیم اخلاقی نیاز دارد به مراتب بیشتر از زمان و نیرویی است که از طریق آموزش های برنامه ریزی شده و تحمیلی به اجرا درمی آید.
7-آموزش مفاهیم اخلاقی هرگز در یک بعد متمرکز نمی شود، بلکه همواره جنبه های عقلانی، عاطفی، اجتماعی و جسمی با نوعی درآمیختگی یکپارچه ای همراه هستند.
8-از آنجا که در یک فضای سالم، اخلاقی، منبع اقتدار و اعمال دستورات اخلاقی از عدالت نشأت می گیرد معلم در این شرایط به منزله فردی است که واجد این منبع بوده و کودکان به دیده احترام و ترس توأمان، او را سرمشق و الگوی رفتارهای اخلاقی خود قرار می دهند.
9-ترتیب دادن بازی های متنوع و توأم با هدف های غیرمستقیم اخلاقی که از جانب خود کودکان به اجرا درمی آید، نقش مؤثری در درونی کردن ارزش های اخلاقی دارد، نحوه رعایت عدالت در بازی همیاری و همکاری در میدان بازی، همدردی و همدلی احساسی و عاطفی بین بازیکنان و همه و همه عناصری است که در پرورش خصوصیات اخلاقی کودکان نقش دارد.
10-برای پرورش اخلاقی لازم است که شیوه های زندگی وعقاید پیامبران و امامان، مصلحان و مردان بزرگ و برجسته ای که در تاریخ تکامل بشریت نقش تعیین کننده داشته اند را به صورت خوشایند و متناسب با درک و فهم کودکان ارائه دهیم.
11-در کلاس اخلاق از هیچ گونه کتاب درسی استفاده نکنید و بیشتر از طریق بیان مطالب و داستان ها و نمایشنامه هایی که به نحوی مسائل اخلاقی و ارزشی در آن طرح شده است مباحث اخلاقی را مطرح کنید. 12-برای هماهنگ کردن روش ها، توصیه های تربیتی خود را به خانواده از طریق انتشار خبرنامه مدرسه انجام دهید و از این طریق آنان را از اقدامات، روش ها و نظرات خودتان مطلع کنید و با تشکیل جلسات مشترک اولیا و مربیان این مسائل را منتقل کنید.
در عصر انفجار اطلاعات، هم بستگی مستقیمی میان تولید علم و زیست شرافتمندانه وجود دارد.آیات متعدد قرآن، از جمله پنچ آیه نـخست سوره علق، آیه 82 سوره فاطر، آیه 962 سوره بقره، آیه 9 سوره زمر، آیه 11 مجادله و...و احادیث متعدد از پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام، مبین و مؤید ارزش زاید الوصف مقام دانش، متعلم و دانشمند(معلم)هستند. از دیدگاه آیات قرآن و احادیث، راه های مـتعددی بـرای ابراز احترام و ادب نسبت به معلم وجود دارد که برخی از مهم ترین آنها عبارت اند از: 1. ارج نهادن به مقام معلم ؛2. تواضع و فروتنی در برابر معلم ؛ 3. رعایت آداب سخن و گفتن و رفتار با معلم؛ 4.چشم پوشی از برخی اشتباهات احتمالی معلم.
رعایت آداب سخن گفتن و رفتار با معلم
متعلم باید هنگام سخن گفتن با معلم از الفاظ و واژههایی کـه متناسب با شأن معلم است،استفاده کند و از به کار بردن برخی الفاظ و عبارات-از قبیل شنیدی،می دانی،مرد حسابی،چرا، نه،قبول ندارم،چه کسی چنین گفته است،این سخنی که شما می گویید در کجاست؟آن چه به خاطر دارم و یا د یـگران نـقل کـرده اند با گفتار شما مغایرت دارد و...-در ارتـباطات بـا معلم پرهیز کند.
اگر متعلم در صدد تفحص بیشتر و بهره گیری بیشتر از معلم باشد،باید الفاظ و عبارات خویش را تلطیف کند. مثلا به جای«چرا و قبول ندارم»،لحن خـود را مـلایم کـند و بگوید:اگر کسی از ما علت این امر را بپرسد،چه بـگویم؟ یـا اگر کسی نسبت به دعاوی ما چنین انتقاداتی را مطرح بکندة،باید چه پاسخی بدهیم؟و...هم چنین در حضور معلم نباید با مـتعلمان دیـگر در گـوشی صحبت کند، پر حرفی کند،با صدای بلند و همراه با قهقه بـخندد،بدون اذن معلم پرسشی را مطرح کند،یا پیش معلماز دیگران غیبت و بدگویی بکند و...
امام صادق(ع)از جدش حضرت علی(ع)نقل می کند:«از جـمله حـقوق معلم بر تو این است که بسیار از او نپرسی(او را سؤال پیچ نکنی)و بـه اصـرار از او نپرسی...»
حضرت علی(ع) در پاسخ به کسی که مسئله ی پیچیده ای سؤال کرد، فرمود:«برای کسب دانش و تفقه بـپرس، نـه بـرای گیج کردن و آزار رساندن،و بدان نادانی که در پی آموختن است، به دانا می ماند و دانـایی کـه در پی چـیزی جز هدایت است،چون نادان است»
امیر مؤمنان علی(ع)،درباره ی نحوه سلوک و رفتار با عـالم(معلم) چـنین تـوصیه می فرماید:«از جمله حقوق عالم این است که از او زیاد نپرسی و جامه اش نگیری و چون بر او وارد شـوی و گـروهی نزد او بودند،به همه سلام کنی و او را نزد آن ها به تحیت مخصوص گردانی،مقابلش بنشینی و پشـت سـرش مـنشینی،چشمک مزنی، با دست اشاره مکنی،پرگویی مکنی ک ه فلانی و فلانی بر خلاف نظر او چنین گفته اند و از زیـادی مـجالستش دلتنگ مشوی.زیرا مثل عالم،مثل درخت خرماست.باید منتظر باشد تا چیزی از آن بر تو فـرو ریـزد و پاداش عـالم،از روزه دار شب زنده داری که در راه خدا جهاد کند،بیشر است.»
چشم پوشی از برخی اشتباهات احتمالی معلم
یکی دیگر از راه های ابراز احترام و محبت به معلم این است که اگر معلم گاهی در رفتار خـویش بـا متعلم دچار اشتباهی شده اسـت،مثلا از روی اشـتباه و بدون این که متعلم کار خلافی مرتکب شده باشد،به او تندی کند،یا عبارات عتاب آمیز به کار ببرد،او باید به خاطر تلاش هایی که معلم بـرای او مـتحمل شده است،از این مـوارد چـشم پوشی کند و هم چنان حرمت معلم را نگه دارد.بعد از گذشت ایام،در صورتی که فرصت مناسب پیش آید،به گونه ای محبت آمیز برای معلم توضیح دهد که در موارد مدنظر معلم،او مقصر نبوده است.
و یا اگـر معلم مطلبی را در کلاس توضیح داده و توضیح معلمنارسا و یا نادرست است،متعلم نباید به صورت صریح این اشتباه را به معلم گوشزد کند،بلکه باید با اشارات لطیف این اشتباهات را برطرف کند.مثلا خودش پاسخ صـحیح مـسئله را بیان کـند و از معلمبپرسد:،آیا در برابر سؤال ها مذکور، این پاسخ نیز قابل دفاع است یا نه؟و... یا اگر در مواردی معلمی پاسخ مسئله ای را نمی داند و از پاسخ دادن در آن جلسه طفره می رود،متعلم نباید با اصرار از معلم بـخواهد کـه در همان جلسه پاسخ سؤال را بدهد.02هم چنین اگر معلم در کلاس مطلبی را به صورت ناقص یا نادرست توضیح دادهـ اسـت، متعلم نباید این عیب معلم را پیش دیگران بازگو کند.
تحمل نظر منتقد و مخالف از آموزه هایی است که ریشه در فرهنگ و اعتقاد اسلامی مردم ایران دارد و بزرگان ما سفارش های موکد در این خصوص داشته و راه های تحمل نقد و نظر مخالف را در دوره های مختلف به ما آموخته اند.
آنچه حکومت امام علی (ع) را با دیگران متمایز می سازد، ملایمت، بردباری و روش الهی آن حضرت در برخورد با مخالفان و منتقدین بود، چه آنان که مخالفت خود را به صراحت ابراز نمی کردند و چه آنان که به طور آشکار مخالفت و حتی عناد می ورزیدند.
این برخورد رئوفانه و بزرگوارانه برخاسته از نگرش جهان شمول حضرت امیرالمومنین علی (ع) نسبت به مردم و حکمرانی و بسیار انسانی و برادرانه بود.
این نگرش امام علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر متجلی شده که می فرماید: مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش.
تحمل نظرات مخالف در حقیقت آموختنی است. اینکه همه باید به اظهارنظرها، عقاید و افکار یکدیگر احترام بگذارند و اگر آراء دیگران با نظرات آنان مغایرت داشتند، به جای ایجاد تضاد، به گفت و گو و تعامل روی آورند.
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای نیز به تازگی در جمع فرهنگیان با به کار بردن تعبیر تحمل مخالف، بر ضرورت کسب روحیه نقدپذیری و شنیدن نظرات مخالف تاکید کردند.
نهادینه کردن این فرهنگ بر عهده تک تک افراد جامعه و همه نهادهایی است که در مسیر اجرای وظایف خود با نظرهایی مواجه می شوند که گاهی متفاوت آرای آنها است.
با تحمل نظرات و عقاید مخالف، می توان به سمت جامعه ای متعادل تر، به دور از تنش و رسیدن به قله آرامش پیش رفت که این آرامش لازمه دستیابی به جامعه ای پیشرفته و سعادتمند است.
اینکه موضوع تحمل مخالف تا چه حد در جامعه ما مورد توجه قرار گرفته و نمود عینی پیدا کرده، موضوعی است که بسیاری از صاحبنظران و اندیشمندان استان البرز آن را مورد تحلیل قرار دادند.
تحمل نقطه نظرات متفاوت و مخالف را یک تکلیف دینی است، مقام معظم رهبری نیز بارها بر این موضوع تاکید داشته اند.
توجه به نظر مخالف و سعه صدر دراین زمینه با چارچوب قانونی، زمینه ساز بیان عقاید مختلف شده که بسترها را برای روشنگری مباحث مختلف فراهم می کند.
با تحمل نظر مخالف و توجه به آن می توان در حوزه های مختلف از جمله سیاسی، فرهنگی و اجتماعی راهگشایی کرد چراکه این سعه صدر سبب آسیب شناسی و پیدا کردن راه حل های بجا برای رفع مشکلات می شود.
در محیط مدرسه انواع دانش اموز وجود دارد ادم عصبانی منطقی با ادب و بی ادب با سن های مختلف پایه های مختلف وویژگی های مختلف ما هم هر کدام یک نظر و ایده خاصی داریم که شاید این نظر ما با نظر بقیه فرق داشته باشد پس نباید هر چیز و کلامی رو درهر جایی به زبان بیاوریم و نظر های خودمان رو برای خودمون نگه داریم.
در مورد احترام به دیگران هم میشه این گونه گفت ما هر جور به دیگران احترام بزاریم اون ها هم همان گونه به ما احترام می گذارن مثلا ما اگر به کسی بی ادبی کنیم و آن را اذیت کنیم ان فرد هم در زمانی و در جای دیگر به ما بی احترامی میکند و اگر ما با همان شخص با ادب و احترام صحبت کنیم آن شخص هم با ما همان گونه صحبت می کند
گاهی اوقات ممکن است بعضی از افراد که دارای مشکل درسی یا خانوادگی یا شخصی یا هر گونه عملی که باعث عصبانیت شود را دارا باشد و در این موقع کمی بد اخلاق می شود و کمی بی ادبی کند در این شرایط ما باید کنترل خودمان را حفظ کنیم و با احترام با ان برخورد کنیم حتی اگر به ما بی احترامی کرد ما جواب آن را ندیم
در این مواقع سکوت خیلی کار ساز است.
پیشنهاد ما برای سوالی که رئیس جمهور عزیز از ما پرسید این است که این اخلاق و این رفتار های نا هنجار را معلم عزیز در کلاس درس به ما اموزش دهد و بگوید چگونه در این شرایط ما باید برخورد کنیم و کار اشتباه نکینم
هر چه باشد معلم باید علاوه بر درس کلاسی درس رفتار و ادب و کردار نیز بدهد چون همین دانش اموزان در اینده میتوانن باعث سر بلندی همگان شود یا شرمسازی همگان
همه ی مردم همواره در عقاید، دیدگاهها و نظرات خود با دیگران متفاوت هستند و هیچ کس مثل دیگری نیست. امّا این دلیل نمی شود قادر به تعامل و ارتباط با دیگران نباشیم. در اینجا به شرح نکاتی می پردازیم تا با رعایت آنها بتوانیم براحتی به عقاید دیگران احترام بگذاریم و خود را با آنها وقف دهیم.
گام اوّل:
هرچه قدر هم که به صحّت گفته خود اطمینان دارید، قبل از اینکه حرفی بزنید، خوب فکر کنید. اگر احساس می کنید هیچ نقطه مشترکی از نظر فکری با نفر مقابل خود ندارید، بازهم در نهایت ادب و متانت تعامل کنید.
گام دوّم:
سعی کنید با وی همفکری کنید یا حدّاقل به نوعی وانمود کنید که او را درک می کنید. خود را جای دیگری بگذارید. با خود بگویید: “اگر من افکار او را داشتم، زندگی و دنیای من چه فرقی داشت و چطور بود؟”، با ادای این جمله در ذهن خود، می توانید افکار، احساسات و اعمال وی را بهتر درک کنید.
گام سوّم:
از انتقاد و سرزنش در مورد باورهای قلبی و عقاید دیگران خودداری کنید. این کار نه تنها باعث از دست دادن دوستان شما می شود بلکه منجر به خصومت نیز خواهد شد. اگر به باورهای مذهبی که سالها در درون وی ریشه گرفته است، توهین کنید و آنها را بی معنی بدانید، دیگر انتظار هیچ رابطه دوطرفه یا تفاهم را نداشته باشید. مهّم نیست چقدر آن عقاید را باور دارید، تنها با درک حدّاقل ظاهری می توانید بجای ایجاد دیوار و فاصله، پلی ارتباطی بسازید.
گام چهارم:
عقاید خود را به دیگران تحمیل نکنید، اگر در مورد باورهای خود، قصد متقاعد کردن فردی را دارید، می توانید با روشی مسالمت آمیز شروع کنید. انتظار پیروی وی از خودتان را نداشته باشید، او هم به عنوان یک انسان متفاوت از شما، حق انتخاب دارد. شاید به مرور زمان، با شما هم عقیده شود.
گام پنجم :
هر انسانی، تحت یک فرهنگ خاصّ و ویژگیهای ذاتی متفاوت، رشد کرده است. بنابراین منطقی نیست که در همان ابتدا، براحتی دیگر فرهنگ ها، عقاید مذهبی، باورها، ارزشها، سنت ها، قوانین، منش زندگی و…را قبول کند یا حدّاقل واکنشی نشان ندهد و نمی تواند این تفاوتها را در ذهن خود درک کند، در مقابل او نیز، نیاز به این دارد که دیگران نیز عقاید و باورهای وی را لااقل بشنوند و بدانند. در سایه ی احترام، هر دو طرف می توانند هوّیت های خود را نمایان کنند.
گام ششم:
بدون اظهار مخالفت و جبهه گیری، نظرات دیگران را گوش دهید، این خود بهترین روش برای ادای احترام است، البته که مجبور به پذیرش باورها و نظرات دیگران نیستید، امّا به یاد داشته باشید، در این حال شاید واقعاً نکته یا روشی جدید برای رسیدن به درجه ای بالاتر در زندگی، کسب کنید.
آنچه می بایست در مدارس کشور ما صورت پذیرد ،ایجاد روحیه و فرهنگ تعامل پذیری با یکدیگر و تحمل افکار و اعتقادات دیگران است. در صورتی که دانش آموزان ،معلمین و حتی اولیاء بتوانند این فرهنگ را در دانش آموزان و در محیط آموزشی نهادینه سازند،در آینده افرادی انتقاد پذیر و با روحیه تعامل بیشتر و ارتجاع پذیر خواهیم داشت. در سال تحصیلی اخیر همانگونه که واقفیم رئیس جمهور محترم پرسش مهر را طوری عنوان کرد که به بررسی این موضوع پرداخته شود. با توجه به وضعیت دنیای کنونی در کشور ما می بایست دانش آموزانی تربیت شود که در دنیای آینده بتوانند ارتباط کامل و دقیقی با دنیای پیرامون برقرار سازند. چرا که آنان دولتمردان آینده کشور هستند و آینده کشور به دست آن هاست. در صورتی که بتوانند از روحیه تعامل و احترام به یکدیگر برخوردار شوند از آینده مطمئنی در کشور برخوردار خواهیم بود.
بر اساس مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش، پرسش مهر در اولین روز سال تحصیلی توسط عالیترین مقام اجرایی کشور برای دانش آموزان و معلمان سراسر کشور اجرا میشود.
در طرح پرسش مهر، رئیس جمهور وقت کشور یکی از مهمترین مسایل کشور و یا تعلیم و تربیت به عنوان پرسش مهر را مطرح میکند و دانشآموزان و فرهنگیان در قالب فعالیتهای فرهنگی و هنری به آن پاسخ میدهند.
* پرسش مهر از ابتدا تا کنون:
همزمان با آغاز سال تحصیلی 77ـ1376 پرسش مهر توسط رئیس جمهور وقت در قالب طرح بنمار مطرح شد و وی ضمن ترغیب دانشآموزان به تفکر و تأمل بیشتر پیرامون موضوعات مهم و اساسی کشور و انقلاب، از آنان خواست راهحلهای اساسی خود را به مسئولان ارائه دهند.
پرسشهای مطرح شده پیرامون قانونمندی و احترام به قانون و راهکارهای استقرار امنیت و راه حلهای عملی برای بیرون راندن بیگانگان از منطقه بود که با هدف پرورش و روحیه مسئولیت پذیری، مشارکت جویی و تحقیق و پرسشگری و ایجاد اعتماد به نفس و خودباوری در جوانان و نوجوانان و حضور پر نشاط و جدی در عرصه فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بیان شد.
دومین پرسش مهر در سال 80ـ1379 با دو پرسش شامل «دین و آزادی در قانون اساسی که روح ملت و اساس وحدت ملی است، چه جایگاهی دارد؟» و «با گفتوگوی تمدنها چگونه میتوانیم جهانی زیباتر و انسانیتر بسازیم؟» مطرح شد.
سومین پرسش مهر در سال تحصیلی 82ـ1381 با طرح 3 سوال شامل «راز و رمز انحطاط تمدن بزرگ ایران اسلامی و طرز تلقی منفی جهان نسبت به آن چیست؟»، «انقلاب اسلامی در گشودن راه رهایی از این نگونساری چه نقشی داشته است؟» و «برای رساندن کشور و ارتقای ملت به جایگاه شایسته و واقعی خود در جهان امروز و تاریخ چه باید کرد؟» برگزار شد.
در چهارمین پرسش مهر در سال 83ـ1382، دو سوال شامل «در جهان به هم پیوسته امروز چگونه میتوان با پرهیز از تنشهای جهانی و دستیابی به پیشرفت همه جانبه و پایدار، هویت دینی و ملی خود را حفظ کرد» و «موانع مهرورزی و عوامل خشونت اعم از ترور و جنگ در عرصه جهانی چیست و مبارزه با آنها و حرکت به سوی صلح مبتنی بر عدالت چگونه میسر است؟» مطرح شد.
پرسش مهر پنجم در سال 84ـ1383 برگزار شد و 4 پرسش شامل «نسبت رشد عقلانی، آزادی، برابری و اخلاق در نظام «داد بنیاد» مهدوی مورد انتظار ما چگونه است؟ آگاهی و اراده آدمی در رسیدن به این نظام چه نقشی دارد؟»، «مهدویت در ادیان الهی به ویژه یهودیت، مسیحیت و زرتشت چگونه است؟»، «از نهضت مشروطیت و ملی شدن صنعت نفت و انقلاب بزرگ اسلامی ایران چه درسهایی میآموزیم؟ ملت رشید ایران چه میخواست و به چه رسید؟» و «اصلاحات در 150 سال اخیر در کشور تا تاکنون چه نقشی داشته است؟ موانع و دستاوردهای آن چگونه بوده است؟» مطرح شد.
پرسش مهر ششم در سال تحصیلی 85ـ1384 شامل «چرا عدالت زیباست و رابطه عدالت با پیشرفت کشور چیست؟»، «رابطه عدالت با همدلی و همبستگی مردم چگونه است؟»، «چه کسانی از برقراری عدالت نگرانند؟» و «مصادیق و زمینههای عدالت در حوزه آموزش و پرورش کدام است؟ و در تعلیم و تربیت چه راهکارهایی پیشنهاد میدهید؟» بود.
هفتمین پرسش مهر در سال 86ـ1385 مطرح شد و شامل «نقش مهرورزی در پیشرفت و تعالی جامعه چیست؟»، «نقش مهرورزی در برپایی عدالت و ایجاد وحدت و اتحاد چیست؟»، «نقش مهرورزی در ایجاد جامعه نمونه و پیشرفته چه چیزی میباشد؟»، « چه کنیم که یکدیگر را دوست داشته باشیم؟»، «موانع محبت چیست؟» و «چه کسانی نمیخواهند انسانها دوست، یار و عاشق یکدیگر باشند؟» بود.
سوالات پرسش مهر هشتم در سال تحصیلی 87ـ1386 شامل «عواملی که ما را در مسیر پیشرفت همه جانبه قرار می دهد، چیست؟»، «عوامل پیشرفت، راههای پیشرفت و موانع پیشرفت چیست» و «چه چیزهایی مانع پیشرفت ماست؟ و موانع پیشرفت کدامند و چه کنیم تا با سرعت به سمت قله ها حرکت کنیم؟» بود.
در پرسش مهر نهم در سال 88ـ1387 چند پرسش شامل «چه کنیم که خدمتگزار خوبی باشیم؟»، «راه های خدمتگزاری چیست؟»، «چگونه باید خدمت کرد؟»، «چه عواملی دست به دست هم بدهند که روحیه خدمتگزاری درجامعه گسترش پیدا بکند؟»، «فواید و نتایج خدمتگزاری چیست؟»، «تأثیر خدمتگزاری روی فرد خدمتگزار چگونه است؟»، «تأثیر خدمتگزاری روی محیط اجتماعی، روی منافع و مصالح یک ملت و در بسط فرهنگ مهرورزی و خدمتگزاری چیست؟»، «وظیفه آموزش و پرورش در این رابطه چیست؟»، « وظیفه دولت و مسوولان ، وظیفه رسانه ها و اصحاب فرهنگ و تبلیغات در گسترش فرهنگ خدمتگزاری چیست؟»، «آیا بدون روحیه خدمتگزاری در بین آحاد مردم، یک کشور و یک ملت می تواند به قله های سعادت برسد؟»، «آیا بدون روحیه خدمتگزاری، مشکلات جامعه برطرف می شود؟» و «آیا بدون روحیه خدمتگزاری فاصله ها و تبعیض ها و محرومیت ها برطرف خواهد شد؟»، «چگونه خدمتگزار خوبی برای جامعه باشیم؟»، «دانشآموزان چه میتوانند بکنند و چگونه می توانند به کشور، ملت و خانواده شان خدمت کنند؟»، «جامعه فرهنگی ما چه می تواند بکند و همین طور بقیه اقشار؟» مطرح کرد.
پرسش مهر دهم در سال تحصیلی 89ـ1388 مطرح شد که شامل «رابطه علم با رشد، کمال و پیشرفت انسان چیست؟»، «آیا می توان بدون علم به مراتب کمال انسانی دست یافت؟»، «پیامبران از چه طریقی راه کمال را در برابر انسان ها قرار دادند؟» و «رابطه علم و انسانیت چه طور است؟» بود.
در پرسش مهر یازدهم که در سال 90ـ1389 مطرح شد و رئیسجمهور از دانشآموزان پرسید «تصویری که از آینده ایران در ذهن شماست، چیست و دوست دارید ایران به کجا برسد؟».
در پرسش مهر دوازدهم که در سال 91ـ1390 مطرح شد، از دانشآموزان سوال شد: « اگر شما دانشآموزان به جای رییسجمهور بودید برای ساختن ایران و اعتلای نام ملت ایران و امور کشور چه میکردید و اولویت شما چه بود؟» و «شما دانشآموزان در مسائل جهانی چه میکردید و برای ریشه کن کردن فقر چه برنامهای داشتید، در یک کلام اگر شما رییسجمهور بودید برای ایران عزیز چه میکردید؟».
در سال تحصیلی 92ـ1391 پرسش مهر سیزدهم مطرح شد و رئیسجمهور از دانشآموزان پرسید: «سؤال امسال من از شما این است که میخواهید در آینده چه کار کنید، اهداف شما چیست و برای جامعه و مکتب خود زندگی و زندگی جاویدان آینده چه برنامهای دارید؟».
در پرسش مهر چهاردهم که در سال تحصیلی 93-1392، مطرح شد، خطاب به دانش آموزان این سوال را مطرح کرد که «اگر پدر شما رئیس جمهور باشد چه اقدامی به او توصیه می کنید تا بتواند اعتدال و میانه روی را در همه ابعاد زندگی بگستراند؟»
پرسش مهر پانزدهم که در سال 93ـ1393 مطرح شد این بود، «عزیزانم ایران ما با مشکل جدی کمبود آب روبروست. هر کدام از ما چگونه از آب های ایران می توانیم بهتر نگهداری و استفاده کنیم؟».
در پرسش مهر شانزدهم که در سال تحصیلی 95ـ1394 مطرح شد، رئیس جمهور از دانشآموزان سؤال کرد: «به نظر شما دانشآموزان عزیزی که سرمایه اصلی کشور ما هستید چه فرصت های جدیدی از لحاظ علمی، فناوری، دانش، اقتصادی و روابط ما با همسایگان و همچنین با دنیا به وجود آمده است؟ پس از پایان تحریم و ماه های آینده فرصت پیش روی ما چیست و چگونه باید به بهترین وجه از این فرصت استفاده کنیم؟».
هفدهمین پرسش مهر رئیسجمهور سال تحصیلی 96ـ1395 مطرح شد و رئیس جمهور از دانشآموزان پرسید: «از کجا خشونت نشأت گرفته است و چگونه عدهای خشونت را میآموزند؟ در برابر خشونت چگونه باید ایستادگی کرد؟
هجدهمین پرسش مهر سال تحصیلی 97-1396 مطرح شد و با عنوان: چگونه باید در محیط مدرسه تحمل و احترام به عقاید دیگران و اخلاق و ادب را تمرین کنیم؟